امشب سومین شبی بود که « آتش به اختیار بودن » را تجربه می کردم . درست سه روز پیش بر اثر دعوت یکی از اعضای هیئت امنای زینبیه روستایمان به آنجا رفتم تا سخنرانی کوتاهی انجام دهم که به لطف خدا با آمدن مدیر مدرسه مان این مسئولیت به گردن ایشان افتاد ، اما باعث شد بعد از مدتها من ترغیب شوم در این مجموعه کاری انجام دهم.